جدول جو
جدول جو

معنی شکوه ناک - جستجوی لغت در جدول جو

شکوه ناک
(شَ / شِ وَ / وِ)
گله مند. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به شکوه و گله مند شود
لغت نامه دهخدا
شکوه ناک
گله مند
تصویری از شکوه ناک
تصویر شکوه ناک
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شکوه ناز
تصویر شکوه ناز
(دخترانه)
آنکه دارای شکوه و زیبایی است
فرهنگ نامهای ایرانی
(شَ وا)
شکوی مند. دارای شکایت وگلۀ بسیار. (ناظم الاطباء). رجوع به شکوی مند شود
لغت نامه دهخدا
(شُ)
باشکوه. باجلال. بامهابت. (ناظم الاطباء). شکوهمند. رجوع به شکوهمند شود
لغت نامه دهخدا
(شَ وا)
شکوی مندی. (ناظم الاطباء). رجوع به شکوی مندی شود
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ)
شوره دار. دارای شوره. (ناظم الاطباء) : سبخه، زمین شوره ناک. (منتهی الارب) :
تن ما یکی خانه دان شوره ناک
که ریزد همی اندک اندکش خاک.
اسدی
لغت نامه دهخدا
(شُ هََ / هَِ)
آنچه مورد شک و تردید است. آنچه که حلیت و حرمت آن ظاهر نیست.
- لقمۀ شبهه ناک، که حلال و حرام بودن آن مجهول باشد
لغت نامه دهخدا
(شُ لَ / لِ)
دارای شعله. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). سوزناک. سوزان:
بهوش باش دلا آه شعله ناک مکش
کنون که ناوک او سینه را گلستان کرد.
حکیم کاشانی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(می وَ / وِ)
حامل میوه. باردار. (ناظم الاطباء). میوه دار. بارور: ثامر،درخت میوه ناک. (منتهی الارب). و رجوع به میوه شود
لغت نامه دهخدا
(شِ کَ)
چین دار. شکن دار. (یادداشت مؤلف) : غرص، شکن ناک شدن اندام برای لاغری بعد فربهی. (منتهی الارب). در خراسان شکن ناک را به اشیاء اطلاق میکنند و در انسان می گویند: ’چروک دار’ هرچند چروک را در جامه هم استعمال می کنند
لغت نامه دهخدا
(شَ رَهْ)
آزمند. حریص. رجوع به آزمند و شره شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شبهه ناک
تصویر شبهه ناک
آنچه مورد شک و تردید است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شعله ناک
تصویر شعله ناک
وخشناک دارای شعله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ککه ناک
تصویر ککه ناک
آلوده بفضله آدمی: (پاکی و پلیدی کردی آنگه بر... کسی که بد ککه ناک)، (سوزنی)
فرهنگ لغت هوشیار